بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- وارد فرودگاه بغداد شدیم- وراهی کاظمین- هتل شیک ولوکسی بود چند قدمی درب را گیت گذرگاه امامین کاظمین صلواته الله علیهم الجمعین-جهان سوم هم فرهنگی غنی تراز غرب دارند وهم سابقه زیاد دارند بعلل مختلف- درتمام موارد ظاهری اثار تمدنی خودرا ازدست دادنند-ویکپارچه سرتسلیم برفرهنگ وتمدن غرب فرود اوردند- این گذر گاه سعی کردندر دو طرف مغازه ها بصورت غربی باشد –جز مغازها ی اجیل فروشی ومانندان مابقیه همه کالای غربی وشرقی است- تمام اثار تمدنی اسلامی را بزمین زدند درحال ساخت هتل وسوپرمارکت وخانه ها بصورت غربی درحال ساخت است- من که میخواستم به انگلستان بروم مدتی مهمان دائی بودم که کاربورس و ویزا را درست کنم- ساعت شش صبح با ماشین ایشان به دبیرستان ایشان میرفتم که ریاست دبیرستان با ایشان بودتقریبا نیمساعت زمان میبرد وبعد ساعت ده ما بایشان ازدبیرستان بیرون میامدیم- وچنذ منرامیرساند که مکان رایادبگسرم وسپس ایشان به دبیرستان باز میگشت – ایشان پیچ رادیورا میکرد- ومیفرمودند مثلا صبح خیر بود حالا حال میکنی- جناب اقا میفرمودند من مردهارا خوب میشناسم الان پشت چشم قرمز هستید زنان زیباروی را میبنید وحال میکنید خانمه میفرمود یخ کنی- همه مرد ها سرتا پا یک کرباس هستند به جای انکه دعائی بخونیدازپروردگار طلب رزق وحل مشکلات کنید-من درهرحال تصور میکردم هوش ایرانی است-بعد فهمیدم تقلیداز اروپا است- که میفرمایند که زن پلیس وبامرد پلیس که دلیل انتخاب زیبائی است-درحال دل وقلوه دادن هستند پشتسرانها جیب برو جیب میزنند-جوانهابه دختران زیباروی سلام کنید همه رادیوی سفارت امریکا میگرفتند که کلاموزیک وترانه و موزیک رقص میگذاشتند هرنیم ساعت بزبان انگلیسی سه خیر ازامریکا میداد دریک اجیل فروشی مغازه بانام ایتالیائی ودکراسیون ایتالیا ئیتمام شیشه های اجیل درپیش خون بسیار طولی از ایتالیا امده بود انها پربودند وفقط ویترین بودند- پشت سشرایشان از این شیشه ها نازک تر طبقه طبقه رفته بود بالا-یک مجسمه سرباز رومی دراندازه نستبتا وکوچک بانیزه رومی میز بغل دست بسیار دیدنی-بایک الیاژ بسیار زیبا تیرهمانند رومی بغل دست بود خوداش لباس برند ایتالیا پوشیده بعدا معلوم شد که ایشان اجداداش اجیل فروش بودند وبه ایتالیا مهاجرکرده بودند- وانجا اجیل میفروختند تنها ایشان پس ازمدتی به ایران باز گشته بودمنطقه اروپای سالها قرن نوزدهم که تنها ماشین ها ی برند میتوانست نجا حرکت کند ویا پارک کند رادیو موزیک رقص ازرادیو پخش میکرد- یکجوانی بسیار زیباتراز فریدون فرخ زاد درهمه مایه ها- لباس شیک فراگ سیاه پوشیده بود وپای رقص گرفت-من درانگلستان درس رقث صگرفتم تقریباهمه میگیرنند وبسیار سخت است برای انکه نمره بیاورم- بیک کلاس خصوصی معرفی کردند- که مبلغ کمی من میدادم واصلا تمرین دربیرون نمی کردم اتفاق یک دخترخانم دانشجوی ایرانی انجابود انخنم من رابه ایشانمعرفی کرد ومقداری ما باهم بدون که دستهم رابگیریم میرفصیدیم- ایشان رفت یک خامی تقریبا سی ساله بود قد بلند ومویبور کرده است شروع به زمزمهترانه کرد ویکمی هم جلو وعقب- رفت- ایشان تا امداخباربدهد پیج رادیو تغیرداد بهیک زبان خارجی کهمن نمیتوانستم تشخیص بدهم من فقط انگلیسی وفرانسه والمانیبلد بودم گفتم شمامنتظر اهنگ هستید گفت وبعدمن گفتم ایا زبان اسپانیائی است گفت نه زبان ایتالیائی است وداستان بین کرد وفرمودند زبان ایتالیائی زبان مادری منهم است- امام الراحل دستوردادند مغازه اسم خارجی رابردارند بعضی هامعترض بودند-حتی بعضی از دانشجویان-که ما- ده ها سم خارجیداریم ازتلفه ورادیو وماشین وغیره تو امریکا اسم مغازه شیراز است هیچ جا دردرکشورهای بسیار پیشرفته –خودباختگی فرهنگی ندارند- مثلت یک ایتالیائی درلندن اسم مغازه اش ونیز است ویالمانی گوته است ویافرانسوی پاریس است ولی خودباختگی نیست که اسم خارجی بهتراز اسم داخلی است بعد درروزنامه خواندم ساواک پول میداده است به مغازه هادرحدودهشتهزارتومان که اسمخارجی بگذارید وماافرادخودمان به سمت شما میفرستیم اینهم یکنوع پدری است- هتل طبقه اول یک طرف اطاق بود ودرطرف دیگر رستوران-غالیا در خارج درطرف ررستوران شیشه میکنند وایشان نکردهبود براساس معیار اسلامی فقط چند پنچره به سبک عربی به اصطلاح خارجی عربسک- از سنگ فیروزهای بسیار خوشرنگ ماند گل نیلفری پیچ درپیچ وسط ان بازبود- شاه عباس میخواست گنبد مسجد شاه مثل نقاشی فرش کند- مخالفت کردند وفرمودند باید عربسک شود وایشن پذیرفت وبه جای رنگ سبز رنگ صورتی مغز پسته راقبول کرد زیزا به پسته علاقه زیادی داشت وعلما مجبورشدن که انراقبول کنند وعثمانی گنبد رسول اکرم صلواته الله علیه حاضرنشدن که عربسک کنند سبز کردند-ادامهدارد